نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

 

 

به سلامتی خودم که حرفای دلم رو به کسی نگفتم . . .

به سلامتی خودم که کوه درد بودم ولی دم نزدم . . .

به سلامتی تنهایی هام که اصلا دوستشون نداشتم . . .

به سلامتی آرزوهایی که نتونستم لمسشون کنم . . .

به سلامتی عشقی که طالعش به اسم من نبود ولی هنوز دوسش دارم . . .

به سلامتی شب هایی که توی تنهایی گریه کردم ولی نمیدونستم برای چی ؟

به سلامتی عشقم که از پشت خنجر زد  و رفت . . .

سلامتی من . . . سلامتی تویی که الان اینارو خوندی و یاد عشقت افتادی . . .

 به سلامتی تویی که الان دلت گرفت . . .به سلامتی تو رفیق


[+] نوشته شده توسط amirali در 17:5 | |







 

سلامتی پسری که به خاطر عشقش رگشو میزنه..

اما عشقش داره رگ گردنه یکی دیگرو لیس میزنه...

سلامتی پسری که واسه عشقش لباس میخره ....

اما همون لباسارو یکی دیگه از تنش درمیاره...

سلامتی پسری که به خاطر عشقش عرق میخوره...

 

اما عشقش زیره تنه یکی دیگه عرق میکنه...


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:57 | |







خدایا ....

بباران آسمانت را ....

دلم باران می خواهد .....

تا به زیر قطره های تو .....

 کمی این دل بیاساید .....

بباران آسمانت را .....

به حرفم .. تو .. کمی گوش کن ..

بیا با قطره هایِ عشق ...

 

من و دل را  نوازش کن


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:52 | |







 

مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
 
 
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه
 
 
مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه
 
 
مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه
 
 
مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ...
 
 
زمــآنـے ڪه دلت گرفت 
 
 
چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :
 
 
خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!!
 
 
 پس چه شد ...


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:41 | |







انقدر دلم برایت تنگ شده است که بدجور سینه ام هواتو کرده بخدا

....

خدایاااا نمیخوام زندگی کنم خداااااااااااااا

خدا لااعقل تو به دادم برس خدا حداقل تو درکم کن...


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:40 | |







ما  همینیم که  هستیم

شاخ  نیستیم  چون گاو  نیستیم

خاص   نیستیم چون  عقده   نداریم

بالا  نیستیم  چون  پرچم  نیستیم

 

فقط   یه آدمیم چیزی که  خیلیا  نیستن


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:39 | |







راستی مگر خدا مارا برای هم نیافریده بود
مگر خودش ما را سر راه هم قرار نداده بود
مگر زمین و زمان دست به دست هم ندادند که ما به هم بیاییم"
پس چه شد که " نخواستم ات "
چه شد که " نخواستی ام "
چه شد که " نشــــد "
چه شد که یک قدم هم با هم راه نیامدیم 
"ما" یی که آنقـــــــــدر به "هم" می آمدیم
چقدر دلم تنگ شده برای آن روزها
آن روزهایی که هیچ وقت نیامدند


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:38 | |







درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــدن

مثلِ کشیدنِ  خـط هـایِ رنگی روی کاغذِ سفید

شاهکارـی میسازد به نامــِ دیوانــــــــــگی

و من این شاهکـــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصل هایِ قشنگِ زندگیم خرید امـ

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان

دیوانـــــه  خود خــــواه بی احساس
 
نــــــمـــــــیـــــــفــروشــــــــمـــــــ


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:38 | |







سلاکتی روزیکه

سلامتی روزیکه من سفید پوشیدم
 رفقا مشکی پوشیدن و من حال میکنم با تیریپشون.
سلامتی اون چندتا شونه که تابوت نحسه من روشونه.
سلامتی یه صدای بلند و صدای تکرار جمعیت.
سلامتی صدای صوت قرآن یه بینوا.
سلامتی اشکا.
سلامتی خاکا.
سلامتی سنگا.
سلامتی دل کندنا.
سلامتی بغض کردنا.
سلامتی تنهایی زیر خاک.
سلامتی روزیکه نیستم.
سلامتی روزیکه رفقا فراموشم میکنند.

 


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:36 | |







یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
               
بدی هاش  یادت  میره
  
نامردیش  یادت  میره
  
بی محبتی  و  رفتار سرد و تلخش  یادت میره
  
وقتی با بی رحمی  تنهات گذاشت  یادت میره
  
فقط میگی خدایا  یه دقیقه ببینمش  این دل وامونده آروم شه


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:36 | |



صفحه قبل 1 ... 18 19 20 21 22 ... 25 صفحه بعد